اندیشه های یک مجنون

پنجشنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۸۱

بياييد شادي هايمان را تقسيم كنيم (1):
يه چند وقت پيش يكي از دوستام كه خبرنگاره مي ره برا تهيه يه گزارش از منطقه خاك سفيد تهران در مورد معضل مواد مخدر. تو اونجا يه پسري رو ميبينه 7-8 ساله با خواهر كوچيكش كه زير چشاش با حالت بدي سياه شده بوده.از پسره مي پرسه: جنس داري؟ پسره ميگه: پول همراهته؟ بعد خواهرشو نشون ميده ميگه: خودمم هستم.